فصل دهم : دوباره تولد... دوباره الهام...

ساخت وبلاگ
امروز خورشید درخشانتر استــ...! 
و آسمان آبیتـر ... .
نسیمــ زندگیــ را به پرواز میکشد... 
و پرنده آواز جدید میسرایــد...
امروز بَهاری دیگر است...
در روز تولد تـــــــــــــــو...!

گمان میکنم هیچکس تولد خود را نخواهد دید،
زیباترین تولد ها آنهاییست که در رویا برای کسی میگیریم ویا کسی برایمان میگیرد و من تمام تابستان که نامش هم مثل ساکنانش مقدس است...
برایت در جایی دور پشت بوته های بی خار گل سرخ، با دوسیب سرخ که در آستانه افتادن به هم میرسند 
وبا شمعی که به جای من وتو اب میشوند تولد خواهم گرفت...

دفتری را خواهیم گشود تا به یاد آوریم روزهایی که عزیزانمان با آغوشی پر مهر قدم های
مقدسشان را به هستی گلگون شده نهادند.
از این پس سپاس می گوییم پروردگارمان را به خاطر هدیه دوست داشتنی اش..
آری دوستان وفادارمان چشمه ای هستند ازاین هدیه ی الهی...

زیباترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هات آرزومندم...

انشالله عمر طولانی همراه باموفقیت و سلامتی و خوشبختی داشته باشی الهام مهربونم...
و به همه ی آرزوهات برسی البته در کنار همراه و مرد زندگیت...

روز تولدت خیلی دلگیره چون نیستی تا بهت تبریک بگم...

هنوزم تو قلبم جا داری الهام زندگی...

هنوزم لحظه به لحظه بودن باهات رو یادمه و هنوزم شرمنده ی تو هستم الهام زندگی...

تولدت مبارک بهترین...

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 21:48  توسط محمد-MoHaMMaD  | 
مهر تمام شد...
ما را در سایت مهر تمام شد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : el-mh بازدید : 104 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 17:36